توانمندسازی فردی و سازمانی

توانمندسازی فردی و سازمانی

این وبلاگ در موضوعات روانشناسی صنعتی و سازمانی، فرهنگ سازمانی و توانمندسازی فردی و سازمانی فعالیت می کند.
توانمندسازی فردی و سازمانی

توانمندسازی فردی و سازمانی

این وبلاگ در موضوعات روانشناسی صنعتی و سازمانی، فرهنگ سازمانی و توانمندسازی فردی و سازمانی فعالیت می کند.

خنده درمانی بر هر درد بی درمان درمان است

 

افسردگی، اضطراب، خشم، استرس، نگرانی ها و صدها اختلال دیگر این روزها نقل مجالس هستند. بارها دیده و شنیده ایم که شخصی افسرده است و حتی خود ما نیز گاهی دچار آن شده ایم. اما راه حل آن چیست.

درمان این نگرانی ها و استرسها الزاما دارو نخواهد بود و راههای نوینی در این مسیر قرار دارند. یکی از روشهای نوین درمانی خنده درمانی است. در زیر برای آشنایی بیشتر شما مطالبی در این خصوص ارائه شده است.

خنده گم شده و در عوض اضطراب و نگرانی به جزء جدایی‌ناپذیر زندگی ما بدل شده است. البته مهجور بودن خنده در ایران ریشه تاریخی هم دارد. در ادبیات ما آنقدر که ادبیات و جمله‌های غمناک رونق دارد ادبیات خنده‌آور وجود ندارد هر چه هم هست در زیرمجموعه طنز و فکاهی و اغلب در جهت یادگیری است. انگار ما یاد می گیریم حتما باید دلیلی بر خنده ما وجود داشته باشد. حالادر عصر شهرنشینی خنده کیمیاست. خوب است بدانید خنده جدی‌ترین درمان این بیماری‌هاست اما در این روزگار حتی برای پیگیری یک لبخند ساده هم باید به روش‌های جدید متوسل شد. خنده هم نیاز به کلاس آموزشی و دروس تقویتی دارد.

شروع خنده درمانی: بی‌خوابی آقای دکتر

مادان کاتاریا یک پزشک هندی است که در یکی از شب‌های ماه مارس سال 1995 باید یک مقاله درباره تاثیر خنده در درمان بیماران می‌نوشت. او آن شب به‌خاطر سردرد شدید کلافه بود و نمی‌توانست مقاله خود را برای آن مجله پزشکی تکمیل کند. آن شب به صبح نرسید که ایده راه‌اندازی یک مرکز عمومی برای خنده به ذهن دکتر کاتاریا رسید. این دکتر هندی صبح همان روز ایده تاسیس این مرکز را برای مردمی که می‌خواستند در پارک ورزش کنند بازگو کرد. اکثر مردم گمان می‌کردند که دکتر آنها را دست انداخته یا می‌خواهد از آن تصویربرداری کند و در برنامه‌های طنز تلویزیونی پخش کند. پنج نفر اما حاضر شدند با دکتر کاتاریا بخندند. کاتاریا هر چند نتوانست مقاله‌اش برای مجله «پزشک من» را به اتمام برساند اما اولین باشگاه خنده را در محله «لوخاندوالا»ی بمبئی تاسیس کرد.

جهانی شدن:

آوازه باشگاه خنده دکتر کاتاریا به سرعت در دنیا پیچید و این دکتر هندی هر روز هزاران ای میل دریافت می‌کرد که در آنها مردم از او می‌خواستند نزد آنها برود و باشگاه خنده را در شهر و محله آنها راه‌اندازی کند. کاتاریا خیلی سریع توانست مزایای چنین فعالیتی را برای همگان علنی کند. در یک دوره کوتاه زمانی تمام افرادی که با دکتر کاتاریا هر روز چند دقیقه‌ای بی‌بهانه می‌خندیدند شهادت می‌دادند که بعد از آشنایی با دکتر مشکلات روحی‌شان کاهش پیدا کرده و هر روز با انرژی و نشاط کامل از خواب بیدار می‌شوند. یک نظرسنجی در همان روزها نشان داد که این روش درمانی باعث شده افرادی که در سر کار حاضر می‌شوند راندمان کاری بالاتری داشته باشند و اینگونه حالا باشگاه خنده دکتر کاتاریا 2500 شعبه در کشورهایی مثل استرالیا، آمریکا، آلمان، سوئد، دانمارک، ایتالیا، نروژ، امارات، سنگاپور و مالزی دارد.

ما کجا هستیم:

شعبه ایرانی باشگاه خنده چند سالی است که فعال شده است. «مجید پزشکی» چند سال پیش با باشگاه خنده و دکتر کاتاریا آشنا شد. او سراغ دکتر کاتاریا رفت و در کلاس‌های آموزشی او شرکت کرد. او بعد از اینکه توانست مراحل مختلف آموزش را سپری کند به ایران بازگشت تا باشگاه خنده، شعبه ایرانی هم داشته باشد. پزشکی نماینده رسمی باشگاه خنده در ایران است و چند سال پیش بالاخره اولین کلاس عمومی خنده درمانی به شیوه بین‌المللی باشگاه خنده را در ایران برگزار کرد.

خنده درمانی در یک نگاه: بر گرفته از کتاب قدرت خنده

در هر یک از باشگاه‌های خنده، سبک و شیوه خاصی برای اجرای مراحل گوناگون یوگای خنده و خنده‌درمانی گروهی عرضه می‌گردد. اما شکل استانداردی هم برای اجرای تمرینات یوگای خنده وجود دارد که مراحل آن به ترتیب زیر است (حداکثر زمان لازم برای اجرای مراحل زیر بیست دقیقه است)

گام‌ اول تمرین تنفس: اعضای باشگاه، صبح زود در محل از قبل تعیین شده گردهم می‌آیند و تحت فرمان‌های رهبر گروه، به تمرین می‌پردازند. جلسه با تمرین تنفس عمیق، شروع می‌شود؛ به این ترتیب که افراد گروه در حالی‌که دست‌های‌شان را به‌صورت کاملاً صاف و عمودی به آسمان بلند می‌کنند با فرمان رهبر گروه، پنج بار نفس عمیق می‌کشند. در هر تنفس، اعضای گروه پس از حبس نفس در سینه و منبسط کردن بدن‌شان به آرامی، نفس‌شان را از سینه خارج کرده، در همان حال کمی به سمت پایین خم می‌شوند. این تمرین، شبیه پرانایاما یا تالاسانا در یوگاست. گام دوم تمرین هوهو هاها: همه اعضا، در حالی‌که هم‌چنان دست‌های‌شان رو به بالاست کمی دست‌های‌شان را از آرنج خم کرده، هم‌زمان با کف زدن با ریتم ٣ و ٢ و ١... ٢ و ١ شروع به هو‌هو... هاها کردن می‌کنند. برای اجرای این گام، منشأ صداهای خنده باید از قسمت ناف، و دهان در حالت نیمه‌باز باشد و فرد حرکت بالا و پایین رفتن شکم را احساس کند. این تمرین حداکثر ده تا پانزده مرتبه صورت می‌گیرد.

گام سوم نرمش: در این مرحله با فرمان رهبر گروه، نرمش عضلات گردن و شانه‌ها همراه با برخی حرکات کششی انجام می‌گیرد (هر نرمش حداکثر پنج بار).

گام چهارم خنده بزرگ یا خنده از ته دل: با صدور فرمان یک، دو، سه از طرف رهبر گروه، اعضا با بلند کردن هر دو دست‌شان به آسمان و نگاه کردن به چهره دیگر اعضا، در طرف راست و سپس برگشتن و نگاه کردن به چهره افرادی که در سمت چپ‌شان قرار دارند، با به کار بردن کمترین زور و بیشترین هیجان از ته دل، شروع به خنده می‌کنند. (از این مرحله به بعد، در پایان هر گام تمرینات با سه‌بار کف زدن و دوبار نفس عمیق کشیدن دنبال خواهد شد).

گام پنجم خنده سلام هندی: اعضا کف دست‌های‌شان را در جلوی صورت‌شان روی هم قرار داده، حداقل به چهار نفر از هم گروه‌های خود با صدای متوسطی از خنده سلام می‌کنند.

گام ششم خنده بی‌صدا: در این مرحله، اعضا تا آنجا که ممکن است دهان خود را باز می‌کنند و با نگاه کردن به چهره همدیگر بدون ایجاد صدایی می‌خندند و از همدیگر می‌پرسند و جواب می‌دهند: چطوری؟... عالی‌ام... خیلی عالی.

توجه: به هنگام اجرای خنده بی‌صدا لازم است که از فشار آوردن بیش از اندازه بر خود پرهیز کنید.

گام هفتم خنده با دهان بسته: در این نوع خنده، اعضا در حالی‌که دهان‌شان کاملاً بسته است، سعی می‌کنند، بخندند و در حین خندیدن، اداهای گوناگونی از خود درمی‌آورند. اجرای این تمرین برای ریه‌ها، عضلات شکم، و نیز برای اعضا و احشا داخلی بدن فوق‌‌العاده مفید و مؤثر است.

گام هشتم خنده متوسط یا خنده نجیبانه: این نوع خنده، بسیار آرام‌بخش و تمدد کننده اعصاب است و صدای آن، نه خیلی بلند است و نه خیلی آهسته. برای اجرای این نوع خنده، اعضا در حالی‌که دست‌های‌شان را در بالای سر و زیر سینه‌شان به هم می‌کوبند و صداهایی از این طریق تولید می‌کنند، با زل زدن به چشمان، چهار یا پنج عضو دیگر خنده‌های متوسطی سر می‌دهند.

گام نهم خنده تاب: برای اجرای این مرحله، اعضا با خندیدن به شکل آ ای (AE)... اُ اُ (OO)... ای ای (EE)... اوه اوه (Ooh, Ooh) به آرامی به زمین خم شده و برمی‌خیزند چنان‌که گویی گل‌های خنده را از روی زمین برمی‌دارند، آن را به سوی آسمان پرتاب می‌کنند، و همراه با تکان دادن دست و گفتن بای‌بای آنها را بدرقه می‌نمایند.

گام دهم خنده یک متری:در این مرحله اعضا، دست‌های خود را به طرفین خود باز کرده، با رعایت فاصله‌ای برابر با یک متر از هم، ضمن کش دادن دست‌های خود را به طرفین در سه کشش هه... هه... هه... هاهاها می‌کنند.

گام یازدهم خنده شیر: اعضا، زبان‌شان را به صورت کامل از دهان‌شان بیرون می‌آورند، چشم‌های‌شان را تا آنجا که ممکن است باز می‌کنند، دست‌های‌شان را مانند پنجه‌های شیر در جلوی‌شان امتداد می‌دهد، و با صدایی که منشأ آن عضلات شکمی است، شروع به خنده می‌کنند (به دلیل اهمیت خنده شیر و تأثیرات فوق‌العاده آن، در سطور آینده این نوع خنده، بیشتر سخن خواهیم گفت).

گام دوازدهم خنده اُشو یا ایسکون: در این مرحله که، اجرای آن اختیاری است، اعضا دستان خود را رو به بالا می‌کنند و با پیچ و تاب دادن بدن‌شان می‌خندند و صداهایی شاد و بامزه از خود درمی‌آورند.

آخرین گام: در پایان مراحل، اجرای تمرین خنده اعضا هم‌صدا، با رهبر گروه فریاد برمی‌آورند:

من شادترین فرد روی زمین هستم            ب... ع... ل... ه‍

من سالم‌ترین فرد روی زمین هستم            ب... ع... ل... ه‍

من عضو باشگاه خنده هستم                ب... ع... ل... ه‍

البته، در باشگاه‌های گوناگون انواع دیگری از خنده، نظیر خنده رقصان (خندیدن همراه با جست و خیز کردن و به هوا پریدن نظیر خنده‌هایی که کودکان سر می‌دهند)، خنده کوکتل یا مرکب (خنده‌ای که در آن اعضای باشگاه‌های خنده، به پنج‌گونه متفاوت از هم‌، نظیر هو‌هو، هاها، هی‌هی، اوه‌ اوه، هه هه می‌خندند)، خنده گاربا، و چند نوع دیگر خنده را به عنوان یکی از مراحل یوگای خنده، تمرین می‌کنند.

خنده شیر

خنده شیر از آسانای سیمها مودرای یوگا (حرکت شیر) برگرفته شده است و از نقاط مشترک عمده بین تمرین‌های خنده‌درمانی گروهی در باشگاه‌های خنده و تمرین یوگا به شمار می‌رود. برای اجرای خنده شیر، شرکت‌کنندگان در جلسات خنده‌درمانی گروهی با بیرون آوردن کامل زبان‌شان و با باز کردن چشم‌های‌شان تا حد ممکن، دست‌های‌شان را همچون پنجه‌های شیر ژست می‌دهند و با حفظ این وضعیت، شروع به خنده می‌کنند. اما در آسنای سیمها مودرای، که بیشتر در حالت نشسته انجام می‌گیرد، تمرین‌کنندگان پس از گرفتن وضعیت شیر صدایی همچون غرش شیر از گلوی‌شان خارج می‌سازند.

خنده شیر، همچون آسنای سیمها مودرای یوگا دارای منافع بی‌شماری است و برای پاک‌سازی و تجدید حیات اعضای موجود در سر و صورت همچون بینی و چشم و به‌خصوص برای ماساژ دادن و تحریک گلو و لوزه‌ها کاملاً مفید است.

همچنین از آنجا که اجرای خنده شیر، باعث جریان یافتن بیشتر خون به لوزه‌ها و دفع مواد سمی از آنها می‌گردد، مناسب‌ترین شیوه، برای پیشگیری از ابتلا به بیماری تورم لوزه‌ها، گلودرد و سایر بیماری‌های گلو به شمار می‌رود و با تمرین منظم، آن دیگر احتیاجی به عمل جراحی و برداشتن لوزه‌ها وجود نخواهد داشت.

امید است استفاده از روشهای اینچنینی در جامعه ما هم باب شود و مردم از این دوره ها مانند دیگر دوره هایی که هر روز برای ارتقا از آنها بهره می گیرند، استقبال کنند.

ویترین تان را در مصاحبه شغلی چگونه چیده اید؟

جلسه مصاحبه یکی از جاهایی است که نیاز دارید خود را پرزنت کنید، این کار عجیب نیست، مصاحبه کننده شما را نمی شناسد و با شما پدر کشتگی ندارد، اما اگر شما نتوانید خود و توانایی هایتان را به او بفروشید، انتظار نداشته باشید او از ویترین بدون نور شما خرید کند.

مصاحبه شغلی یک معامله است بین کارجو و کارفا، این معامله باید برد -برد باشد وگرنه دوامی نخواهد داشت و بعد از چندی از هم گسیخته می شود.

در مصاحبه این کارجو است که توانایی خود را در ویترین می چیند و این کارفرما است که سعی می کند بین مغازه های یک خیابان یکی را برای معامله انتخاب کند. مراقب باشید که ویترین را چگونه چیده اید.

مقداری اضطراب در این شرایط عادی است اما دوام آن اصلا عادی نیست و مانند یک پارچه تمام ویترین توانایی شما را خواهد پوشاند پس سعی کنید راههای مدیریت آن را بیاموزید.

ندانستن نقاط قوت و ضعفتان مانند آن است که وارد مغازه ای شوید و فروشنده چیزی در مورد جنسی که می فروشد نداند، آیا شما از او خرید خواهید کرد؟

مهارتهای ارتباطی را بیاموزید این کار سبب می شود تا بهتر بتوانید در مورد خودتان صحبت کنید.

چرا باید با همه افراد ارتباط برقرار کنید؟؟

ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺗﻮﺯﯾﻊ ﮔﻮﺷﺖ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﮐﺮﺩ. ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺮﮐﺸﯽ ﺑﻪ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﮔﯿﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩ . ﺁﺧﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﻮﺩ . ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺟﯿﻎ ﺩﺍﺩ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺑﻠﮑﻪ ﮐﺴﯽ ﺻﺪﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﺩ ﻭ ﻧﺠﺎﺗﺶ ﺑﺪﻫﺪ ﻭﻟﯽ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﮔﯿﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺶ ﺩﺭ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﺪ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ 5 ﺳﺎﻋﺖ، ﻣﺮﺩ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﻣﺮﮒ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺩﺭ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﺍﺩ . ﺍﻭ ﺍﺯ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﮐﻪ ﭼﻄﻮﺭﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺳﺮﺩﺧﺎﻧﻪ ﺳﺮ ﺯﻧﺪﻧﺪ. ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ‏«ﻣﻦ 35 ﺳﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﮐﻨﻢ ﻭ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﻣﯽﺁﯾﻨﺪ ﻭ ﻣﯽﺭﻭﻧﺪ. ﻭﻟﯽ ﺗﻮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻌﺪﻭﺩ ﮐﺎﺭﮔﺮﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ

ﻣﺎ ﺳﻼﻡ ﻭ ﺍﺣﻮﺍﻟﭙﺮﺳﯽ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﻭ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯽﺷﻮﯼ . ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﮔﺮﻫﺎ ﺑﺎ ﻣﺎ ﻃﻮﺭﯼ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ . ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻫﻢ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﻗﺒﻞ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺳﻼﻡ ﮐﺮﺩﯼ ﻭﻟﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﺸﻨﯿﺪﻡ. ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﯾﺎﻓﺘﻦ ﺗﻮ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﺧﺎﻧﻪ ﺳﺮﯼ ﺑﺰﻧﻢ . ﻣﻦ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﺣﻮﺍﻟﭙﺮﺳﯽ ﻫﺮ ﺭﻭﺯﻩ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺗﻮ ﻣﻦ ﻫﻢ ﮐﺴﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﻡ.

انتخاب آگاهانه

ما هنوز هم همان مغز عصر حجری پیشینیانمان _ حجمی از احساسات، خاطرات ناقص و یک محدوده توجه کوتاه را داریم. مغز ما هیچوقت همه حقایق برای گرفتن تصمیم "ایدآل" را در خود ندارد.از اینجا داستان بدتر می‌شود. حتی گاهی بدون اینکه بدانیم تصمیم می‌گیریم.

وقتی دانشمندان علوم اعصاب فعالیت مغز را در طول یک آزمایش تصمیم‌گیری ساده بررسی کردند، متوجه شدند که افراد معمولاً 10 ثانیه قبل از اینکه آگاه شوند تصمیم گرفته‌اند، تصمیم می‌گیرند.

چطور می‌توانیم امیدوار باشیم که تصمیم درست گرفته‌ایم؟ دست به انتخاب بزنید، این حق شما است.

رشته تان، مقطع تحصیلی تان، شغل تان،... را انتخاب کنید. اینها حقوق اولیه یک انسان است. اما اگر احساس می کنید این توانایی را ندارید، شرایط را بررسی کنید و ببینید کجای کار می­ لنگد.

از نظر من اولین گام در انتخاب آگاهی است. آگاهی به اینکه من کیستم، چه کاره ام، چه کاری را بهتر انجام می دهم، در چه کاری قوی ترم، نقاط ضعفم کجاست، نقاط قوتم کجاست؟

مسئله به همین سادگی است، خودتان را خوب بشناسید. به دنبال راههایی باشید که خودتان را بهتر بشناسید.

سرمایه روانشناختی سازمان

to modiriran

امروزه در کنار سرمایه انسانی و اجتماعی، سرمایه روانشناختی را می­توان به عنوان مزیت رقابتی در سازمانها در نظر گرفت. شاید در سالهای قبل سرمایه های ماشینی سازمان حرف اول را در میدان رقابت می زدند، اما اکنون آنچه سازمانها را از یکدیگر متمایز می سازد، سرمایه های انسانی آنها است. اما در این میان چرا بعضی سازمانها از این سرمایه بهره بیشتری می­برند. پاسخ به این سوال به میزان آشنایی افراد از انسانها بستگی دارد. آنچه در دوران ماشین بیشتر بر آن تکیه می شد، ماشین و عدم توجه به نیازهای انسانی بود، اما با شکست این ایده کم کم جا برای توجه به نیازهای انسانی باز شد.

نباید فراموش کنیم که انسانها ماشین نیستند و دارای ساخت روانی پیچیده ای هستند که بسیار بسیار بر روند کاری آنها اثر گذار است. ساخت روانی که از آن می توان تحت عنوان سرمایه روانشناختی سازمان نام برد. اما سوالی که مطرح می شود آن است که منظور از سرمایه های روانشناختی سازمان چیست؟

از آنجا که سرمایه های روانشناختی سازمان بسیار گسترده اند، در زیر به بخشی از آنها اشاره می­کنیم.

تاب آوری، خودکارآمدی، مثبت اندیشی، توانایی حل مساله، مدیریت استرس و فشار روانی، مدیریت خشم، تفکر انتقادی، توانایی حل تعارض و توانایی کار تیمی، انگیزشپیشرفت و آگاهی های اجتماعی.....

تمام این توانایی های روانشناختی نه تنها به فرد کمک می کند، بلکه به سازمان کمک می کند تا افرادی داشته باشد که از لحاظ بهداشت روانی در سطح خوبی باشند و بتوانند هم سو با اهداف سازمان فعالیت کنند. آنچه در مورد سرمایه روانشناختی سازمان نوید بخش است، آن است که در دو مرحله قابل بررسی است. مرحله اول زمانی است که می خواهیم فردی را استخدام کنیم، در اینجا می توانیم افراد را از فیلتر روانشناختی عبور دهیم و مرحله بعد در زمان توانمند سازی کارکنان است که می توانیم آنها را برای این توانایی ها آموزش دهیم. اما نباید از خاطر دور سازیم که تنها با تکیه بر رویکردهای عمومی و سازمانی نمی توان افرادی توانمند داشت. سازمانی که افراد را بصورت جزء مورد توجه قرار نمی دهد مانند معماری است که برجی بلند بدون پی ریزی مناسب ساخته است. برجی که در هر لحظه امکان ریزش دارد.